بهترین وبلاگ آموزش سریع و آسان زبان



قسمت اول:


سلام=سلام

خوب= = باشه = یاخجِه

خوبی=یاخجِی سان

خوبم= یاخجیام

چه خبر=نَه خبر

چطور=نَه جور

چطوری= نَه جور سان


کجا= هارا

زنده باشی=  ساغول،ساعول، یاشا

سلامتی= ساغلیق

خدافظ= خودافیظ

سلام‌ برسون=  سلام یِه تیر

ممنون= ممنون

سلامت باشی = ساغ اُلاسان

مرسی = مرسی

زیاد= خیلی= چوُخ


قسمت دوم:


من= من

تو = سَنْ

او= اوُ


ما= بیزْ

شما = سیزْ


اونا، آنها= اُلارْ


ماها= بیزْلَرْ

شماها= سیزْلَرْ


قسمت سوم:


روز= گونْ

امروز= بو گونْ

فردا= ساباخْ

دیروز= دو نَنْ


پریروز= ایسْرا گونْ

پس فردا= بیری سی گونْ


شب= گِجَه

امشب= بو گِجَه

دیشب= دونَنْ گِجَه

پری شب= ایس را گونْ گِجَه

فردا شب= ساباخْ گِجَه

پس فردا شب = بی ری سی گونْ گِجَه


قسمت پنجم:


آنا= مادر

آتا=پدر


خواهر= باجی

برادر = قَرْدَشْ - قارداش


عمو= عَمی

دایی=دایِ

  

عمه=عَمَّ

خاله= خالا

دختر= قیزْ

پسر=اُغْلانْ


پسر خاله= خالا اُغْلو

پسر عمو= عَمی اُغْلو

پسر دایی= دای‌ اُغْلو

پسر عمه= عَمَّ اُغْلو


دخترخاله= خالا قیزی

دختر عمو= عَمْ قیزی

دختر دایی= دایْ قیزی

دختر عمه= عَمَّ قیزی

دختر خواهرم= باجی قیزیمْ

پسر خواهرم= باجی اُغْلومْ

دختر برادرم= قَرْدَشْ قیزیمْ

پسر برادرم= قردش اوغلوم


قسمت چهارم:


امدم= گَلْدیمْ

امدی=گَلدینْ

امد=گَلْدیْ


امدیم=گَلْدیخ

امدید= گَلْدیزْ

امدند= گَلْدیلَرْ

بچه=اُوشاخْ

بچه ها=اُوشاخْلارْ

  بچم= اُوشاخیم

بچمه= اوشاخیمده


دوست= یُلْداشْ

دوستان= یُلْداشْلارْ

دوستم = یولداشیمْ 

دوستمه= یولداشیمدِ

دوستیم = یولداشیخْ


قسمت ششم:


رفتم= گِتْدیمْ

رفتی= گِتْدینْ

رفت= گِتْدیْ


رفتیم= گِتْدوخْ

رفتید= گِتْدیزْ

رفتند= گِتْدیلَرْ


قسمت هفتم:


کجا = هارا


کجام= هاردی یَمْ

کجایی= هارداسان

کجاست= هاردادِ


کجاییم= هاردی یوخ

کجایید=هار داسیز

کجایند= هاردادی لار


جمع بندی :


هیچی= هِیْساتْ -هشداد- هشزاد

چرا اخه= نیهَ آخی

بد نیستم= پیسْ دَیرَمْ

حالت چطوره= کِفینْ نجوردی

دیگه= داهی

نمیدونم= بولْمورَمْ

عالی= عالی

خداروشکر= آلله ها شُکُرْ

باشه= یاخجی

قشنگ، خوشگل= گوزَلْ

اینجام= بورْدی یَمْ

حوصله ندارم = حُصَلَمْ یُخْدِ

درد نبینی= دَتْ گوُرْمَیَسَن

خدانکنه= آلله اِلَمَسینْ

بسه= بسْدی

نمیخوام= ایسْتَمیرَمْ

یالان= دروغ

یالاندی= دورغه

یالانچی= دروغگو

دخترم نخند= قیزیم گولْمَ

خندیدن= گولماخْ

خودت= اُزونْ

خودتی= اُزون سَنْ

واقعا= دوغرودانْ- دوغوردان

فرار نکن ،نَدو= قاشْماٰ


وقتی چیزی خیلی با تاکید میخوایم بگیم‌ که حتما انجام میدم یا هستم اخرش کلمه دا» اضافه میکنیم


قسمت هشتم:


برم= گِدیمْ

برو= گِت

برود= گِتْسینْ


برویم= گِداخْ

بروید=گِدیزْ

بروند= گِتْسینْلَرْ


قسمت نهم:


بیام= گَلیمْ

بیا= گَلْ

بیاد= گَلْسینْ


بیاییم= گَلاخْ - گَلَخ

بیایید= گَلیزْ

بیایند= گَلْسینْلَرْ


1. ye —>yemek 

O et yemiyor çünkü vejetaryen. 

او گوشت نمیخورد چون گیاه خوار است. 

çünkü. زیرا، چون

vejetaryen. گیاهخوار


2. git —>gitmek 

İlkbahar sık sık pikniğe gidiyoruz. 

فصل بهار زود به زود به پیکنیک میرویم. 

sık sık. زود به زود


3.dinle—>dinlemek 

Gençler klasik müzik dinlemiyorlar, pop müzik dinliyorlar. 

جوانان موزیک کلاسیک گوش نمیدن،  موزیک پاپ گوش میدن. 

genç. جوان

klasik. کلاسیک


4.evlen  evlenmek 

Ali ve Lale evleniyorlar mı? 

علی و لاله ازدواج میکنن؟ 


5.uyu—>uyumak 

Bebek hiç uyumuyor, sanırım hasta. 

بچه کوچک هیچ نمیخوابه، حدس میزنم مریض باشه. 


6.pişir —>pişirmek 

Güzin çok güzel yemekler pişiriyor. 

گوزین غذاهای خیلی خوب میپزه. 


7.yap—>yapmak 

Siz spor yapıyor musunuz? 

شما ورزش میکنید؟ 


8.başla—>başlamak 

Film saat kaçta başlıyor? 

فیلم ساعت چند شروع میشه؟ 


9.ye —>yemek 

Ben her gün  meyve yiyorum. 

من هرروز میوه میخورم. 


kışın. هنگام فصل زمستان

yazın. هنگام فصل تابستان

ilkbaharda. هنگام فصل بهار

sabah. صبح

akşam.اول شب، غروب

öğle. ظهر

cumartesi. شنبه

pazar. یکشنبه /بازار

Şubat. ماه شوبات

ocakta. در ماه اوجاک


1. İnsanlar kışın genelikle kayak yapıyor. 

مردم معمولا در فصل زمستان اسکی بازی میکنن. 

genellikle. معمولا

kayay yapmak. اسکی بازی کردن


2. Antalya yazın çok sıcak oluyor. 

آنتالیا هنگام تابستان خیلی گرم میشه. 

sıcak. گرم

olmak. شدن


3. Her sabah kahvaltı yapıyorum. 

هر صبح صبحانه آماده میکنم/میخورم. 


4. Cumartesi ve pazar çalışmıyorum. 

شنبه و یکشنبه کار نمیکنم. 


5. Bugün 14 şubat sevgililer günü. 

امروز 14 شوبات روز عشاقه(ولنتاین) 

sevgili. معشوق


6. Ankara'da ocakta çok kar yağıyor. 

در آنکارا در ماه اوجاک خیلی برف میباره. 

kar. برف


7. Bu akşam televizyonda güzel bir film var. 

امشب تلویزیون فیلم قشنگی داره. 


8. Öğle yemeği saat 12.30da.

ناهار ساعت 12:30


9. Çiçekler ilkbaharda açıyor. 

گلها در بهار شکفته میشوند. 


دل من آشوب است ؛
وقتی یکباره تو را می بینم.!
همه ی قافیه ها اسم تو را می دانند ؛
در پریشان حالی ،
دستِ مرا می خوانند‌‌‌.!
تو بیا تا نفسم تنگ نباشد هرگز.
تا که در تنهایی ؛
مست و پریشان نشوم.!
همه شب گریه کنان تا دمِ صبح ؛
زیر آوارِ پریشانیِ خود ،
لِه نشوم.!
من تو را می خواهم 
تا به این قلب پُر از فریادم ؛
یک دلِ سیر رهایی بدهم.
تو فقط با من و دَر یاد و دلم باش ،
همین.!

 

Nel mio cuore c'è un tumulto.
Quando ti vedrò all’improvviso
tutte le rime sapranno il tuo nome.
Nell'inquietudine riescono a leggere la mia mano.
Tu verrai con me perché il mio respiro non sia affannato.
Perche nella solitudine non diventi ubriaco e afflitto.
Perché non sia schiacciato” tutte le notti piangendo fino all’alba sotto la mia afflizione.
Ho bisogno di te finche darò la libertà al mio cuore di gridare.
Tu soltanto sarai con me e il mio ricordo  e il mio cuore.
Cosi


زمان گذشته استمراری:

خبری منفی:

برای ساخت ابتدا ریشه فعل را آورده و سپس  پسوندهای زیر را بترتیب برای اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع به ریشه فعل می‌افزاییم:
mi / mı / mu / mü + yor + du + m
mi / mı / mu / mü + yor + du + n
mi / mı / mu / mü + yor + du 
mi / mı / mu / mü + yor + du + k
mi / mı / mu / mü + yor + du + nuz

 


زمان گذشته استمراری:

خبری مثبت:

برای ساخت ابتدا ریشه فعل را آورده و سپس  پسوندهای زیر را بترتیب برای اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع به ریشه فعل می‌افزاییم:
i / ı / u / ü + yor + du + m
i / ı / u / ü + yor + du + n
i / ı / u / ü + yor + du 
i / ı / u / ü + yor + du + k
i / ı / u / ü + yor + du + nuz
i / ı / u / ü + yor + lar + dı 

ادامه مطلب


Zero

one

 공

하나 - ha na

two

둘 - dul

three

셋 - set

four

넷 - net

five

다섯 - da seot

six

여섯 - yeo seot

seven

일곱 - il gop

eight

여덟 - yeo deolp

nine

아홉 - a hop

ten

열 - yeol

eleven

열하나 - yeol ha na

twelve

열둘 - yeol dul

thirteen

열셋 - yeol set

fourteen

열넷 - yeol net

fifteen

열다섯 - yeol da seot

sixteen

열여섯 - yeor yeo seot

seventeen

열일곱 - yeor il gop

eighteen

열여덟 - yeor yeo deolp

nineteen

열아홉 - yeor a hop

twenty

스물 - seu mul

hundred

백 - baek

one thousand

만 - man

million

백만 - baek man


 

تلفظ فارسی اعداد ( سوت جا) به ترتیب از راست به چپ:

(  کُنگ - هَنَ - تول - سِت - نِت - تَسات - یاسات - ایلگُپ - یادالپ - اَهوپ - یال - یال هَنَ - یال تول -   

یال سِت - یال نِت - یال تَسات - یال یاسات -  یار ایلگُپ - یار یادالپ - یار اَهوپ - سومول - بِک - مَن -

بِک مَن )


زبان در کره جنوبی

مردم این کشور یک زبان مشترک داشته و تقریباً هفتاد میلیون نفر در سرتاسر جهان به این زبان صحبت می‌کنند. ساختار زبان، گرامر و واژگان آن مشابه زبان ژاپنی بوده و بر حسب طبقه اجتماعی افراد جامعه به گویش‌های متفاوتی صحبت می‌شود، اما به حدی به هم شبیه است که برای فهم آن دچار مشکل نمی‌شوید. مردم کره خود را یک خانواده می‌دانند و به یک زبان یعنی زبان کره‌ای صحبت می‌کنند. جمعیتی بالغ بر 65 میلیون نفر در کره جنوبی و مناطق اطراف آن به این زبان حرف می‌زنند.

کره از جمله کشورهایی است که بالاترین نرخ سوادآموزی را در جهان دارد و علت آن هم ماهیت آوایی زبان نوشتاری آنها است که در اواسط قرن پانزدهم اختراع شد تا کره‌ای‌ها را صاحب زبان کند. این سیستم نوشتن آوایی منحصر به فرد، هانگول (hangul) نام دارد و برای بار اول که به آن نگاه می‌کنید به نظرتان از یکسری زوایای 90 درجه و دایره‌های کوچک تشکیل شده، ولی یادگیری این زبان بسیار ساده است.


آداب معاشرت در کره جنوبی

کره‌ای‌ها هنگام ملاقات یکدیگر، به هم تعظیم کرده و گاهی اوقات به جای آن به هم دست بدهند. اما شما برای آشناها می‌توانید سر تکان داده و به زبان کره‌ای به آنها سلام کنید. در این کشور مرسوم است که موقع ورود به خانه و بسیاری از رستوران‌های سنتی باید کفش خود را دربیاورید. در برخورد اول با یک فرد سالخورده احتمالاً از شما درباره سن، شغل و تحصیلات‌تان سوال می‌کند، حتی شاید از شغل پدر و مادرتان هم بپرسد. شما هم چنانچه تمایلی به این مسائل نداشتید می‌توانید با پاسخ‌های کوتاه از روی آنها بگذرید. از آنجا که مردم کره روی کف اتاق می‌نشینند و همان‌جا می‌خوابند پس اهمیت زیادی برای کف اتاق قائل هستند، در نتیجه به هیچ عنوان اتاق کثیف را تحمل نمی‌کنند و به همین دلیل غربی‌ها را وحشی‌های عقب مانده می‌دانند.


فرهنگ و  جامعه کره جنوبی

فرهنگ معاصر کره جنوبی از فرهنگ سنتی کره که در قبایل عشایر کره ای شایع بود، توسعه یافت است. با حفظ هزاران ساله فرهنگ کره باستان و تحت تاثیر و نفوذ فرهنگ چین باستان، کره جنوبی پس از تقسیم کره در سال 1948، مسیر خود را در رشد فرهنگی دور از فرهنگ کره شمالی، ادامه داد

صنعتی شدن، شهرنشینی و گرایش به فرهنگ غربی کره جنوبی، به ویژه سئول، تغییرات زیادی در زندگی مردم کره ایجاد کرده است. تغییرات اقتصادی و شیوه زندگی منجر به تمرکز جمعیت در شهرهای بزرگ (و کاهش جمعیت روستایی) شده است وفرهنگ داشتن خانواده های چند نسلی را به داشتن تک خانواده شامل پدر، مادر و فرزندان تغییر داده است.


آداب غذا خوردن مردم کره جنوبی

غذا خوردن بخش مهمی از فرهنگ کره محسوب می‌شود و از آن برای شروع یک رابطه استفاده می‌کنند. هنگام غذا خوردن باید صبر کنید تا بزرگ‌تر مجلس شروع کند. معمولاً در رستوران‌ها می‌بینید که مردم با صدای بلند حرف می‌زنند که این خود نشانه شاد بودن و لذت آنها از غذاهای خوشمزه است. هورت کشیدن نودل هم خیلی عادی است و نشان می‌دهد که شما از غذای خود لذت برده و از دستپخت آشپز راضی هستید. اگر می‌خواهید پول هدیه بدهید آنرا در پاکت بگذارید و برای انعام دادن در رستوران هم ادب حکم می‌کند آن را لابلای پول تا شده بگذارید و بدون جلب توجه به گارسون بدهید. البته اگر در رستورانی علامت انعام ممنوع» را دیدید نباید به هیچ عنوان انعام بدهید.


برای نشان دادن مالکیت چیزی یا شخصی به شخص دیگر به کار می روند . در ایتالیایی صفتهای ملکی از لحاظ نوع و تعداد باید با شی یا شخصی که مورد مالکیت هست مطابقت داشته باشد. برای مثال :
Il mio gatto
گربه ی من ( مفرد، مذکر)
La mia borsa
کیف من (مفرد ، مونث)
I miei gatti 
گربه های من ( جمع ، مذکر )
Le mie borse 
کیفهای من ( جمع ، مونث )

صفتهای ملکی ( برای شی یا شخص مفرد مذکر )
Il mio
Il tuo
Il suo / Il Suo
Il nostro
Il vostro
Il loro


برخی فکر میکنند که یک لهجه واحدی داریم به نام لهجه شامی که در منطقه شامات صحبت میشود. و اصرار دارند که انچه که در سوریه کنونی و لبنان و فلسطین و اردن رایج است یک لهجه است به نام لهجه شامی. در صورتی که ابدا چنین نیست و زبان گفتاری که در کشورهای نامبرده به کار میرود بسیار با یکدیگر متفاوتند. مقالاتی در زمینه لهجه های عربی نوشته شده که در آنها صراحتا اعلام میشود که حتی مثلا لهجه واحدی به نام لهجه لبنانی هم نداریم و اگر بخواهیم علمی صحبت کنیم لهجه های مختلفی در لبنان وجود دارد مثل لهجه بیروتی، لهجه بقاعی و . که هرکدام با هم تفاوتهایی دارند. 
(لطفا کسی نیاد بگه لهجه شامی همون لهجه لبنانیه)

ادامه مطلب


(طوطی و شغال - )

Ülkenin birinde, çok akıllı bir papağan yaşardı. Büyük bir ağacın üstünde yuva kurmuştu. Ağacın kovuğunda da bir çakal, yavrularını büyütüyordu.

Çakal ara sıra ava gidince, papağanın yavruları aşağı iniyordu. Ağacın kovuğuna girip çakalın yavrularıyla oynuyorlardı. Anne papağan, bu durumdan hiç hoşnut değildi.

در کشوری، یک طوطی بسیار باهوش زندگی می‌کرد. او لانه‌ای را روی یک درخت بزرگ بنا کرده بود. در داخل حفره درخت نیز یک شغال توله‌های خود را بزرگ می‌کرد.

گاه گاهی که شغال به شکار می‌رفت، جوجه‌های طوطی پایین می‌آمدند. داخل حفره درخت می‌رفتند و با توله‌های شغال بازی می‌کردند. طوطی مادر از این وضع اصلا راضی نبود.
 


زمان گذشته بعید(گذشته کامل):

خبری مثبت:

برای ساخت ابتدا ریشه فعل را آورده و سپس  پسوندهای زیر را بترتیب برای اول شخص مفرد، دوم شخص مفرد، سوم شخص مفرد، اول شخص جمع، دوم شخص جمع و سوم شخص جمع به ریشه فعل می‌افزاییم:
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + m
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + n
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü  
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + k
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + niz / nız / nuz / nüz
miş / mış / muş / müş + ti / tı / tu / tü + ler / lar

مثال:

gitmek
رفته بودم
gitmiştim
رفته بودی
gitmiştin
رفته بود
gitmişti
رفته بودیم
gitmiştik
رفته بودید
gitmiştiniz
رفته بودند
gitmiştiler


چند جمله مربوط به دانشجو 


Kolejdeyken dört yıl boyunca yurtta kaldım. 
برای همه چهار سال کالج در خوابگاه زندگی کردم.

fizik dersi 
 کلاس فیزیک

Ben kütüphanede çalışıyorum. 
 من در کتابخانه کار می‌کنم.

O ünlü bir üniversiteden tam burs kazandı. 
او موفق به دریافت بورسیه کامل از یک دانشگاه مشهور شد.

Ben lisedeyken okul takımı için futbol oynuyordum. 
من موقع دبیرستان برای تیم مدرسه فوتبال بازی می‌کردم.


 

در این مطلب قصد دارم به معرفی سریال زیبا و پرطرفدار Arrow بپردازم و در آخر هم به

دانلود زیرنویس فارسی سریال Arrow (سریال پیکان)بپردازیم سریال ارو  یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی در ژانر اکشن، جنایی و ماجراجویی می باشد که توسط گرگ برلانتی Greg Berlanti ، مارک گوگنهایم و اندرو کریسبرگ ساخته شده است. پخش سریال Arrow از 10 اکتبر 2012 آغاز شد و از شبکه cw به روی آنتن رفت. این سریال بر اساس یکی از شخصیت های کمیک می باشد که تشابه زیادی به رابین هود دارد.این سریال را به کسانی که علاقه به یادگیری زبان و آموزش زبان انگلیسی دارند.

دانلود زیرنویس سریال arrow

داستان سریال Arrow 

داستان سریال Arrow درباره میلیاردری جوان و خوش گذران به نام الیور کوئین (با بازی استیون امل) است. الیور همراه با پدر و دوستانش به یک مسافرت دریایی میرود اما قایق آنها در یک حادثه مشکوک غرق می شود و الیور تنها بازمانده این اتفاق است. او هر طور شده خود را به جزیره ای ناشناس می رساند. رابرت که پدر الیور است، قبل از مرگش به او لیستی می دهد و اعتراف می کند که ثروت خانوادگی اش را از راه درستی بدست نیاورده است. او از الیور می خواهد تا از افراد این لیست انتقام بگیرد تا شاید روح پدرش آرامش بگیرد. الیور 5 سال در جزیره می ماند و با تمرین های فراوان خود را برای انتقام گرفتن قوی می سازد.

الیور بالاخره بعد از 5 سال به شهرش یعنی استارلینگ سیتی بازمی گردد. در حالی که هیچ کس خبر ندارد که در این 5 سال به او چه گذشته است اما تنها چیزی که مشخص است این است که او تغییر کرده و حالا توانایی های منحصر به فردی برای کنترل وضعیت و مشکلات  دارد. الیور هر شب با کمانی در دست، به دنبال افراد لیست می رود تا از آنها انتقام بگیرد. او در این راه با فردی به نام جان دیگل آشنا می شود و جان در این راه به الیور کمک می کند. تکلیف لیست انتقام الیور در فصل اول مشخص می شود و در فصل دوم او به همراه دوستانش برای نجات شهر، دفتر مخفی ای را در زیرزمین خانه اش بنا می کند. در این میان فلش بک هایی به گذشته صورت می گیرد تا مشخص شود که در آن جزیره متروک چه اتفاقاتی برای الیور افتاده است…بازیگر نقش اصلی این سریال استیون امل است که بازی فوق العاده ای از خود به نمایش گذاشت. از دیگر کارهای او می توان به فیلم Teenage Mutant Ninja Turtles: Out of the Shadows محصول 2016 اشاره کرد. داستان کلی سریال پیکان بر پایه شخصیت پیکان سبز در سری کمیک‌های دی‌سی کامیکس است. همچنین از دیگر شخصیت‌های سریال ارو میتوان: اتم، قناری سیاه، روی هارپر (هر سه شخصیت در یک سریال حضور دارند) و فلش و… را نیز نام برد که گه گاهی در طول این سریال ظاهر می شوند.البته در سریال های مرتبط دیگر هم همین شخصیت حضور دارد.

دانلود زیرنویس فارسی سریال Arrow در سایت بلکس ساب

هم اکنون زیرنویس تمامی فصل های سریال Arrow برای تمامی کیفیت ها قابل دانلود است و در

سایت بلکس ساب قابل مشاهده و دانلود می باشد علاوه بر آن به یکی از بزرگترین آرشیو های

دانلود زیرنویس سریال قرار داده شده است که همه روزه به صورت مداوم و فعال آپدیت و بروز رسانی میشود.امیدواریم تا از خواندن این مطلب لذت کافی را برده باشد و سریال ارو یکی از پربازدیدترین سریال های تلویزیونی ابر قهرمانی است.که در بین طرفداران کمیک های ابرقهرمانی محبوبیت بالا داشته و از جمله سریال هایی است که محبوب بالایی دارد و پیشنهاد می کنیم که حتما آن را تماشا کنید.


ترانه تنها ما از پوپو (Puppo)

اینم یه ترانه قدیمی و قشنگ از پوپو (Pupo) که اولین بار تو فستیوال سن رموی سال ۱۹۸۰ اجرا شد. 
Su di noi ci avresti scommesso tu 
su di noi mi vendi un sorriso tu 
se lo vuoi cantare, sognare, sperare così. 
Su di noi gli amici dicevano 
no, vedrai, è tutto sbagliato. 
روی ما، تو شرط بستی 
روی ما، تو یه لبخند بهم فروختی 
اگه می‌خوای اینطوری بخون، رویا پردازی کن، امیدوار باش 
دوستان درباره ما حرف میزنن 
نه، خواهی دید که همه اش اشتباهه. 
Su di noi nemmeno una nuvola 
su di noi l’amore è una favola 
su di noi se tu vuoi volare 
lontano dal mondo, portati dal vento 
non chiedermi dove si va. 
روی ما حتی یه ابر هم نیست 
روی ما عشق یه افسانه است 
اگه روی ما می‌خوای پرواز کنی، 
دور از دنیا، سوار بر باد، 
ازم نپرس کجا میریم. 
Noi due respirando lo stesso momento 
per fare l’amore qua e là. 
Mi stavi vicino e non mi accorgevo 
di quanto importante eri tu 
adesso ci siamo, fai presto, ti amo 
non perdere un attimo in più. 
ما هر دو تو یه لحظه نفس می‌کشیم 
واسه عشق بازی اینجا و اونجا. 
نزدیک من بودی و متوجه نبودم 
چقدر تو برام مهم بودی 
حالا باهمیم، زودباش، دوستت دارم 
یه لحظه رو هم تلف نکن. 

Su di noi ancora una volta dai 
su di noi se tu vuoi volare 
ti porto lontano nei campi di grano 
che nascono dentro di me. 
Nei sogni proibiti di due innamorati 
nel posto più bello che c’è. 
Lontano dal mondo, portati dal vento, 
respira la tua libertà 
giocare un momento poi corrersi incontro 
per fare l’amore qua e là. 

روی ما هنوز یه فرصت دیگه هست 
اگه روی ما می‌خوای پرواز کنی 
به مزرعه گندمی میارمت 
که درون من متولد شده 
تو رویاهای ممنوعه دو عاشق، 
تو بهترین جایی که هست، 
دور از دنیا، سوار بر باد، 
آزادیت رو تنفس کن 
کمی بازی و بعد دیدن هم 
واسه عشق بازی اینجا و اونجا 

Su di noi ancora una volta dai 
su di noi, di te non mi stanco mai. 
Noi, solo noi, su di noi, solo noi 
noi, solo noi, su di noi, solo noi. 
روی ما هنوز یه فرصت دیگه هست 
روی ما، هیچ وقت ازت خسته نمیشم 
ما، تنها ما، روی ما، تنها ما 
ما، تنها ما، روی ما، تنها ما. 


ببخشید، شما اهل کجایید؟ (نام اهالی مناطق و شهرهای ایتالیا)
به کسی که اهل رمه، میگیم رمی و طبق همین قاعده به آدم اهل ونیز میگیم ونیزی یا اهل جزیره ساردنی، میگیم ساردنی. اما آیا ایتالیایی ها هم این طوری خودشونو صدا میزنن؟ 
ایتالیایی ها به اهل رم میگن Romano، به ونیزی میگن Veneziano و به ساردینی میگن Sardo!. خب حالا اگه علاقمندید بدونید یه آدم Partenopeo اهل کجای ایتالیاست، به خوندن ادامه بدید! 
سه مثالی که براتون زدم نمونه اسم هایی بود که از روی محل زندگی افراد به اونا نسبت داده شده، اما همیشه اینطور نیست و اسم هایی هم وجود داره که هیچ ربطی به محل زندگی افراد نداره. مثلا اهالی ناحیه باسیلیکاتا (Basilicata) خودشونو il lucano معرفی می‌کنن! و اگه دوست دختر ایتالیایی‌تون خودشو una partenopea verace معرفی کرد، حدس می‌زنید اهل کدوم شهر باشه؟ 
فکر میکنم بد نباشه یه نگاهی به نواحی بیست‌گانه ایتالیا و اسم اهالی اونجا بندازیم: 
نام اهالی مناطق ایتالیا 
Abruzzo: abruzzese 
Basilicata: lucano (به ندرت بکار میره basilicatese) 
Calabria: calabrese 
Campania: campano 
Emilia-Romagna: emiliano / romagnolo 
Friuli-Venezia Giulia: friulano / giuliano 
Lazio: laziale 
Liguria: ligure 
Lombardia: lombardo 
Marche: marchigiano 
Molise: molisano 
Piemonte: piemontese 
Puglia: pugliese 
Sardegna: sardo 
Sicilia: siciliano 
Toscana: toscano 
Trentino-Alto Adige: trentino / altoatesini 
Umbria: umbro 
Valle d’Aosta: valdostano 
Veneto:veneto 
نیازی به توضیح نیست که اسامی بالا به شکل مفرد مذکر آورده شده. یعنی مثلا siciliano به یه مرد سیسیلی گفته میشه و به یه زن سیسیلی باید بگید siciliana و به گروهی از مردم سیسیل که حداقل یه مرد توشون باشه siciliani و به یه دسته زن سیسیلی هم باید بگید siciliane! 
اگه به این اسامی دقت کنید، متوجه میشید که اکثرا با اضافه کردن –ano یا –ese به انتهای اسم مناطق ساخته شدن و صد البته استثنا هم داریم مثل همین lucano که گفتیم و ربطی به اسم Basilicata نداره و در واقع یه اسم باستانی مربوط به دوره امپراطوری رومی‌هاست. 
حالا بیایید یه نگاهی به شهرها بندازیم و ببینیم به اهالی اون شهرها چی میگن: 
نام اهالی شهرهای ایتالیا 
Bari: barese 
Bergamo: bergamasco 
Bologna: bolognese 
Brescia: bresciano 
Catania: catanese 
Chieve: chievese 
Chioggia: chioggiotto 
Firenze: fiorentino 
Frosinone: frusinato 
Genova: genovese 
Ivrea: eporediese (گرفته شده از اسم باستانی این شهر) 
La Spezia: spezzino 
Messina: messinese 
Milano: milanese 
Modena: modenese 
Napoli: napoletano (partenopeo یا) 
Padova: padovano 
Palermo: palermitano 
Pantelleria: pantescho 
Perugia: perugino 
Prato: pratese 
Ravenna: ravegnano / ravennato 
Reggio Calabria: reggino 
Roma: romano 
Susegana: suseganese 
Taranto: tarantino 
Torino: torinese 
Torretta: torrittese 
Trieste: triestino 
Val di Vizze: valvizzese 
Venezia: veneziano 
Verona: veronese 
Zafferana Etnea: zafferanese 
با این توضیحات فکر میکنم دیگه باید متوجه شده باشید، دوست دخترتون کجاییه؟! 
اگه با افسانه های یونانی آشنا باشید احتمالا میدنید که Partenopeo یکی از مستعمره های یونان باستان بوده که الان همون ناپل خودمونه! داستان ادیسه (Ulysse ایتالیایی) هومر رو بخونین تا متوجه بشید وقتی سیرن نتونست با صداش ادیسه رو جادو کنه و خودشو تو .


ترانه Cercami از رناتو زرو (Renato Zero)
Cercami, come e quando e dove vuoi 
cercami, è più facile che mai 
cercami, non soltanto nel bisogno 
tu cercami, con la volontà e l’impegno, rinventami. 
دنبالم بگرد، هر طور، هرموقع و هرجایی که می‌خوای 
دنبالم بگرد، هیچ وقت این قدر آسون نبوده 
دنبالم بگرد، نه فقط موقع نیاز 
دنبالم بگرد با خواست و اراده، دوباره منو بساز 
Se mi vuoi allora cercami di più 
tornerò solo se ritorni tu 
sono stato invadente, eccessivo lo so 
il pagliaccio di sempre, anche quello era amore però. 
اگه منو می‌خوای، پس بیشتر دنبالم بگرد 
برمی‌گردم به شرطی که تو برگردی 
بیش از حد مزاحم بودم، می‌دونم 
همیشه دلقک بودم، گرچه اینم رو هم رفته عشق بود 
Questa vita ci ha puniti già 
troppe quelle verità che ci son rimaste dentro. 
این زندگی از قبل ما رو مجازات کرده 
حقایق زیادیه که درون ما باقی مونده. 
Oggi che fatica che si fa 
come è finta l’allegria, quanto amaro disincanto. 
امروز از پا افتادیم 
چطور خوشی ها به آخر رسید، چقدر تلخ از رویا بیدار شدیم 
Io sono qui, insultami feriscimi 
sono così, tu prendimi o cancellami 
adesso sì tu mi dirai che uomo mai ti aspetti! 
من اینجا هستم، بهم توهین کن، زخم بزن 
اینطوریم، منو ببر یا فراموشم کن 
حالا بهم میگی که مردی نبودم که انتظارشو داشتی! 
io mi berrò l’insicurezza che mi dai 
l’anima mia farò tacere pure lei 
se mai vivrò di questa clandestinità per sempre. 
من نا امنی رو که بهم دادی قبول می‌کنم (می‌نوشم) 
روح من،  آروم می‌گیره، 
اگه برای همیشه تو این مخفیگاه زندگی نکنم. 
Fidati, che hanno un peso gli anni miei 
fidati, e sorprese non ne avrai 
sono quello che vedi io pretese non ho 
se davvero mi credi di cercarmi non smettere no. 
بهم اعتماد کن، چرا که سال های من ارزش داره 
بهم اعتماد کن، غافلگیر نمی‌شی 
من همینم که میبینی، ادعایی ندارم 
اگه واقعا بهم اعتماد داری، دنبالم بگرد، دست برندار 
Questa vita ci ha puniti già 
l’insoddisfazione qua c’ha raggiunti facilmente 
così poco abili anche noi a non dubitare mai 
di una libertà indecente. 
زندگی قبلا ما رو مجازات کرده 
اینجا ناخشنودی راحت به ما غلبه می‌کنه 
این طوری حتی ما هم نمی‌تونیم اعتماد داشته باشیم 
تو یه ازادی شرم آور. 
Io sono qui ti seguirò ti basterò 
non resterò una riserva questo no 
dopo di che quale altra alternativa può salvarci. 
من اینجام، دنبالت میام، برات کافیم 
به عنوان یه ذخیره، نمی‌مونم 
بعد از (اون)، چه جایگزین دیگه ای می‌تونه ما رو حفظ کنه 
Io resto qui mettendo a rischio i giorni miei 
scomodo sì perché non so tacere mai 
adesso sai senza un movente non vivrei comunque. 
اینجا می‌مونم رو روزهام ریسک می‌کنم 
آسون نیست چون هیچوقت آروم نبودم 
حالا می‌دونی بی دلیل زندگی نمی‌کنم 
Cercami, cercami, non smettere. 
دنبالم بگرد، دنبالم بگرد، دست برندار 


پیرینو و گرگ (قسمت آخر)

Ma il nonno lo prese per mano chiuse il cancello e condusse Pierino verso casa. 
Pierino si era appena allontanato che un grande lupo grigio sbucò dalla foresta. 
In un baleno il gatto si arrampicò sull‘albero. 
L’anatra starnazzò terrorizzata e stupidamente balzò sulla riva.Prese a correre con tutte le sue forze, ma un’anatra non può essere più veloce di un lupo.Il lupo si avvicinava sempre di più finché la raggiunse, ecco. L’afferrò e ne fece un sol boccone. 
Poveraccio! 
اما پدر بزرگ دستشو گرفت، در رو بست و پیرینو رو به سمت خونه برد. پیرینو کمی دور شده بود که یه گرگ خاکستری بزرگ از جنگل بیرون اومد. 
در یه چشم به هم زدن گربه رفت بالای درخت. 
اردک هراسان بال زد و به طرز احمقانه ای پرید رو ساحل. با تمام نیروش شروع کرد به دویدن، اما یه اردک نمیتونه سریعتر از یه گرگ باشه. گرگ نزدیکتر و نزدیکتر شد تا اینکه نهایتا اونو گرفت. گرفتشو یه لقمه اش کرد. 
بیچاره! 
Ed ora ecco come stavano le cose: 
Il gatto si era accucciato su un ramo. 
L’ uccellino appollaiato su un altro. Non troppo vicino al gatto naturalmente eh. 
Il lupo camminava intorno all’albero guardandoli con occhi ingordi. 
Intanto Pierino guardava quel che stava succedendo da dietro il cancello e 
senza un briciolo di paura. 
و حالا (بهتون میگم) چه اتفاق‌هایی افتاد: 
گربه روی یه شاخه دراز کشید بود. 
پرنده کوچیک روی یکی دیگه نشست. طبیعتا نه خیلی نزدیک گربه. 
گرگ اطراف درخت قدم می‌زد و حریصانه نگاشون میکرد. 
در این ضمن پیرینو به اون چه پشت در اتفاق می‌افتاد، بدون کوچکترین ترسی نگاه می‌کرد. 
Corse in casa, prese una corda robusta e si arrampicò sull’alto muro di pietra. 
Uno dei rami dell’albero attorno al quale girava il lupo si protendeva oltre il muro. 
Afferrando il ramo Pierino riuscì ad arrampicarsi, e così si ritrovò sull’albero. 
poi disse all’uccelino: 
”vola giù mettiti a svolazzare intorno al muso del lupo. Attenzione però non farti acchiappare!” 
داخل خونه دوید، یه طناب محکم برداشت و روی سنگ بلند دیوار رفت. یکی از شاخه های درخت، نزدیک اونجایی که گرگ قدم می‌زد رو به اونطرف دیوار کشید. پیرینو شاخه رو گرفت و موفق شد ازش بالا بره، و این طوری بالای درخت رفت. بعد به پرنده کوچیک گفت: 
”   برو پایین اطراف پوزه گرگ پرواز کن. اما مواظب باش نگیرتت! ” 
L’uccellino quasi toccava il muso del lupo con le ali mentre questo aprendo la bocca spiccava salti fulminei cercando di azzannarlo. Mamma mia come l’hanno fatto inferocire! 
Ragazzi, come voleva afferrarlo ma l’uccellino era più molto più furbo della belva e continuava il suo gioco. 
پرنده کوچیک تقریبا پوزه گرگ رو با بال هاش لمس میکرد و در حالی که اینکار دهان گرگ رو باز می‌کرد، سریع بالا و پایین می‌پرید. وای خدای من (ببین) چطور عصبانیش کردن! 
بچه ها، واقعا می‌خواست بگیرتش اما پرنده کوچیک خیلی زرنگ‌تر از حیون درنده بود و بازیشو ادامه می‌داد. 
Intanto Pierino aveva fatto un bel nodo scorsoio e cautamente lo calò giù dall’albero. 
Oh riuscì ad infilarlo nella coda del lupo e tirò con tutte le sue forze. 
Sentendosi preso in trappola il lupo si mise a saltare furiosamente cercando di liberarsi. 
Ma Pierino niente, le .


پیرینو و گرگ (قسمت سوم)
Una mattina di buon’ora, Pierino aprì il cancello e uscì sul prato verde che circondava la sua casa. Sul ramo di un grande albero era appollaiato un uccellino amico di Pierino. Non appena lo vide arrivare cinguettò allegramente: 
Va tutto tranquillo”. 
یه روز صبح زود، پیرینو در رو باز می‌کنه و به علفزار سبزی که اطراف خونه اش بوده میره. روی شاخه ای از یه درخت بزرگ یه پرنده کوچیک، دوست پیرینو، نشسته بود. به محض دیدن اون با شادی جیک جیک می‌کنه: 
” همه چیز آرومه”. 
Accanto a Pierino un anatra avanzò dondolandosi, era contenta che il ragazzo non avesse chiuso il cancello e decise di farsi una nuotatina nel profondo stagno in mezzo al prato. 
Vedendo l’anatra, l’ uccellino volò giù dall’ albero, si posò sull’erba vicino a lei e alzò le spalle. 
ma che razza di uccello sei che non sai volare?” disse. 
E l’anatra replicò: 
ma che razza di uccello sei tu che non sai nuotare, spatasù” e si tuffò nello stagno. 
کنار پیرینو یه اردک خودشو ت میده، خوشحال بود که پسره در رو نبسته و تصمیم می‌گیره تو آبگیر عمیق وسط علفزار یه شنایی بکنه. (وقتی) اردک رو می‌بینه، پرنده از درخت پایین میاد، روی سبزه ای نزدیک اون میشینه و شونه هاشو بالامی‌کشه و میگه: 
” تو چه جور پرنده ای هستی که پرواز بلد نیست؟” 
و اردک جواب میده: 
” تو چه جور پرنده ای هستی که شنا بلد نیست، پوف” و تو آبگیر شیرجه زد. 
Seguitarono a litigare per un bel pò, l’anitra nuotando nello stagno e l’uccellino saltellando sulla riva erbosa. 
Ad un tratto qualche cosa attirò l’attenzione di Pierino, era un gatto che avanzava insidioso fra l’erba. Il gatto pensò : 
”mmmh eccolo, un uccello impegnato a discutere non mi sarà difficile catturarlo e mangiarlo” e incominciò a strisciare verso di lui sulle zampe di velluto. 
اونا واسه مدتی به دعواکردن ادامه دادند، اردک تو آبگیر شنا می‌کرد و پرنده کوچیک کنار ساحل سبز بالا پایین می‌پرید. 
ناگهان چیزی توجه پیرینو رو جلب کرد، گربه ای بود که داشت بی سرو صدا به سمت علفزار پیشروی می‌کرد. گربه فکر می‌کرد: 
”امممم ایناهاش، یه پرنده که مشغول حرف زدنه، گرفتن و خوردنش برام سخت نیست” و روی پنجه و به نرمی شروع به خزیدن به سمت اون کرد. 
Attenzione! gridò Pierino e l’uccellino volò svelto sull’albero. L’anatra fece quack quack al gatto dal bel mezzo dello stagno. 
Il gatto girava intorno all’albero, e intanto pensava: 
”Ma vale la pena d’arrampicarsi così in alto? quando sarò lassù, l’uccello sarà già volato via.” 
پیرینو فریاد زد، مواظب باش! و پرنده کوچیک به سرعت روی درخت پرواز کرد. اردک از وسط آبگیر به گربه کواک کواک کرد. 
گربه در حالی که فکر می‌کرد به اطراف درخت میره: 
” ارزششو داره (از درخت) بالا برم؟ وقتی اون بالا برسم، پرنده از قبل پرواز کرده رفته.” 
Uscì il nonno era arrabbiato perché Pierino aveva disobbedito: 
”Il prato è un posto pericoloso Pierino se un lupo, un lupo dovesse sbucare dal bosco che cosa faresti?” 
Pierino non prestò attenzione alle parole del nonno, i ragazzi come lui non hanno paura dei lupi. 
پدر بزرگ با عصبانیت بیرون اومد چون پیرینو حرف گوش نکرده بود: 
” علفزار جای خطرناکیه پیرینو، اگه یه گرگ، یه گرگ از جنگل بیرون بیاد، چیک .


پیرینو و گرگ (قسمت دوم)
Posso raccontarvi una storia?.allora c’era una volta…ma eheh questa no non è una storia normale, questa è una fiaba musicale e tutte le fiabe voi lo sapete hanno dei personaggi, ma qui in questa fiaba ogni personaggio è rappresentato da un diverso strumento musicale. Pensate che soddisfazione! 
می‌تونم براتون یه داستان تعریف کنم؟. بسیار خوب، یکی بود یکی نبود. اما هه هه این نه یه داستان معمولی نیست، این یه قصه موزیکاله و همه قصه ها همون طور که می‌دونید شخصیت هایی دارن، اما اینجا تو این قصه هر شخصیت با یه ساز متفاوت نشون داده میشه. فکرشو بکنید چه لذتی داره! 
  
Ora per farvi riconoscere i personaggi ogni volta che appaiono, io chiederò ai vari strumenti musicali di presentarsi a voi. State a sentire che roba eh! 
Prima di tutto l’uccellino. 
L’uccellino è rappresentato da un flauto. 
حالا واسه شناختن شخصیت ها، هر وقت که ظاهر میشن، من از هر ساز مختلف می‌خوام خودشو به شما معرفی کنه. بنابراین توجه کنید. اول از همه پرنده کوچیک. پرنده کوچیک با یه فلوت معرفی میشه. 
L’anitra da oboe, state a sentire l’oboe. 
اردک با قره نی، به قره نی گوش کنید. 
Il gatto lo fa il clarinetto. 
گربه با کلارینت نواخته میشه. 
Il nonno molto severo è rappresentato dal fagotto. 
پدربزرگ بسیار سخت گیر با قره نی بم معرفی میشه. 
Il lupo da tre corni, eccolo che viene. 
گرگ با سه شیپور، ایناهاش اینجاست. 
E il Pierino, l’eroe della nostra storia. Pierino è così importante che è rappresentato da tutti gli archi dell’orchestra. 
و پیرینو، قهرمان داستان ما. پیرینو اونقدر مهمه که با تمام سازهای آرشه ای (ویولن، ویولن سل و.) ارکستر نشون داده میشه. 
Poi ci sono i cacciatori che sono meno importanti di Pierino , però sono importanti anche loro. E sono rappresentati dai legni. 
Pensate un po’che anche lo sparo dei fucili ha un motivo ed è suonato dai timpani. 
بعد شکارچی ها هستن که کمتر از پیرینو مهمند، گرچه اونا هم مهمند و با سازهای چوبی معرفی میشن. 
کمی فکر کنید که شلیک اسلحه ها یه دلیلی داره و با طبل ها نواخته میشه. 
Oh, abbiamo fatto le presentazioni, ed ora immaginatevi la scena. Si entra dentro alla storia. Una casetta circondata da un grande giardino. Circondata a sua volta da una staccionata . Fuori nei prati c’è un grosso albero e un stagno non molto lontano da una foresta buia e misteriosa. 
اوه، معرفی رو انجام دادیم و حالا صحنه رو تصور کنید. ما وارد داستان میشیم. یه کلبه با یه باغ بزرگ اطرافش (و) با نرده چوبی کشیده شده دور تا دور خودش. بیرون از چمنزار یه درخت بزرگه و یه آبگیر نه خیلی دور از یه جنگل تاریک و اسرار آمیز. 


پیرینو و گرگ (قسمت اول)
داستان پیتر و گرگ» یا به قول ایتالیایی‌ها Pierino e il lupo» از داستان های موزیکالیه که سرگئی پروکوفیف (Sergei Prokofiev) نویسنده روسی تبار متولد اکراین، اونو واسه بچه ها نوشته. میگن اون این داستان رو برای پسرش که می‌خواست داستان گرگ رو بدون خوندن و یا شنیدن دوباره اون یاد بگیره، نوشت . 
شخصیت های این داستان با سازهای مختلف معرفی میشن و یک راوی داستان رو نقل می‌کنه. از این داستان تا کنون کتاب‌ها و نمایش‌های زیادی نوشته شده. حتی تو سال ۱۹۴۶ روایت کارتونی اون هم توسط شرکت والت دیزنی ساخته شد! 
خلاصه اصل داستان: 
پیرینو پسر بچه ایه که با پدر بزرگش تو یه روستای روسی زندگی می‌کنه. یه روز پیرینو واسه گردش از خونه خارج میشه اما یادش میره در باغ رو ببنده. اردک از فرصت استفاده می‌کنه و برای شنا به برکه نزدیک خونه میره. اون با یه پرنده بحثش میشه: 
– ببینم تو چه جور پرنده ای هستی که نمی‌تونه پرواز کنه؟ 
– تو چه جور پرنده ای هستی که نمی‌تونه شنا کنه؟ » 
گربه پیرینو آهسته به اونا نزدیک میشه اما با فریاد پیرینو پرنده روی درخت بلندی پرواز میکنه و اردک هم به سمت وسط برکه شنا می‌کنه . 
پدر بزرگ غرغروی پیرینو اونو سرزنش می‌کنه که چرا بیرون رفته: 
نمیگی یه گرگ از جنگل میاد بیرون؟ » 
بعد اونو می‌بره خونه و در باغ رو قفل می‌کنه! 
بعد از مدتی یه گرگ بزرگ خاکستری از جنگل بیرون میاد. گربه میره بالای درخت، اما گرگ شروع به تعقیب اردک که از برکه بیرون اومده می‌کنه و اونو می‌بلعه. 
پیرینو یه طناب بر می‌داره و از روی دیوار بالای درخت میره. اون از پرنده می‌خواد که دور سر گرگ بچرخه و اونو گیج کنه. در این حین اون هم حلقه طناب رو پایین میاره و گرگ رو با طناب می‌گیره. گرگ سعی می‌کنه خودشو آزاد کنه اما حلقه تنگ تر میشه و پیرینو هم طناب رو به درخت می‌بنده. 
چندتا شکارچی، که دنبال گرگ هستند، از جنگل بیرون میان و می‌خوان به گرگ شلیک کنن، اما پیرینو نمی‌ذاره و کمکشون میکنه تا همراه با پرنده و گربه، شادی کنان گرگ رو به یه باغ وحش ببرن. البته پدر بزرگ هم با اوناس و هنوز غر میزنه که: 
اگه پیرینو گرگ رو نگرفته بود چه اتفاقی می‌افتاد؟ چی می‌شد؟» 
در پایان داستان راوی میگه : اگه با دقت گوش کنید، صدای اردک رو از شکم گرگ می‌شنوید، چون گرگه اونو زنده قورت داده!» 
انشالا از قسمت بعد شاهد ترجمه قسمت به قسمت این داستان به روایت بنینی خواهید بود. تا اون موقع سعی کنید حداقل فایل صوتی داستان رو بگیرید که از قافله عقب نمونید. 


ترانه "به تو" از لورنتزو جوانوتتی (A Te)
ترانه به تو » از لورنتزو جوانوتتی (Lorenzo jovanotti) تقدیم به غزال عزیز 
A te che sei l’unico al mondo, l’unica ragione per arrivare fino in fondo 
Ad ogni mio respire quando ti guardo 
Dopo un giorno pieno di parole 
Senza che tu mi dica niente 
Tutto si fa chiaro 
A te che mi hai trovato all’ angolo coi pugni chiusi 
Con le mie spalle contro il muro, pronto a difendermi con gli occhi bassi 
Stavo in fila, con i disillusi 
Tu mi hai raccolto come un gatto e mi hai portato con te 
به تو که در دنیا یگانه ای، یگانه دلیل رفتن تا به آخر 
در هر نفس، وقتی تو را نگاه می‌کنم 
بعد از روزی پر از حرف 
بدون اینکه تو چیزی به من گفته باشی 
همه چیز روشن می‌شود 
به تویی که مرا یافته ای، در گوشه ای با مشتی بسته 
با پشتی به دیوار، آماده برای دفاع از خود، با چشمانی رو به پایین 
در صف ایستاده بودم، با مردمی ناامید 
تو مرا مانند گربه ای برداشتی و با خود بردی 
A te io canto una canzone, perché non ho altro 
Niente di meglio da offrirti di tutto quello che ho 
Prendi il mio tempo e la magia che con un solo salto 
Ci fa volare dentro all’aria come bollicine 
برای تو ترانه ای می‌خوانم، زیرا چیز دیگری ندارم 
هیچ چیزی بهتر، از تمام چیزی که دارم تا تقدیمت کنم 
زمان مرا بگیر و جادویم را که تنها با جهشی 
ما را مانند قطرات در آسمان به پرواز درمی‌آورد 
A te che sei 
Semplicemente sei 
Sostanza dei giorni miei 
Sostanza dei giorni miei 
به تو که هستی 
به سادگی هستی 
مفهوم هر روز من 
مفهوم هر روز من 
A te che sei il mio grande amore ed il mio amore grande 
A te che hai preso la mia vita e ne hai fatto molto di più 
A te che hai dato senso al tempo senza misurarlo 
A te che sei il mio amore grande ed il mio grande amore 
به تو که عشق بزرگ من هستی و بزرگترین عشق من 
به تو که زندگی مرا می‌گیری و بیشتر از آن استفاده می‌کنی 
به تو که به زمان معنی می‌دهی بدون اندازه گیری آن 
به تو که عشق بزرگ من هستی و بزرگترین عشق من 
A te che io ti ho visto piangere nella mia mano 
Fragile che potevo ucciderti stringendoti un po’ 
E poi ti ho visto con la forza di un aeroplano 
Prendere in mano la tua vita e trascinarla in salvo 
A te che mi hai insegnato i sogni e l’arte dell’avventura 
A te che credi nel coraggio e anche nella paura 
A te che sei la miglior cosa che mi sia successa 
A te che cambi tutti i giorni e resti sempre la stesso 
به تو که دیده ام در دستانم گریه می‌کنی 
ترسان از اینکه با فشاری بیشتر تو را بکشم 
و سپس می‌بینمت با قدرت یک هواپیما 
زندگیت را در دست گرفته ای و به نقطه امنی می‌کشی 
به تو که رویا دیدن را به من آموختی و هنر ماجراجویی را 
به تو که به شجاعت معتقدی حتی در میان وحشت 
به تو که بهترین اتفاقی هستی که برایم روی داده 
به تو که تمام روزها را تغییر می‌دهی (اما) خود همیشه همان گونه می‌مانی 
A te che sei 
Semplicemente sei 
Sostanza dei giorni miei 
Sostanza dei sogni miei 
A te che sei 
Essenzialmente sei 
Sostanza dei sogni miei 
Sostanza dei giorni miei 
به تو که هستی 
به سادگی هستی 
مفهوم هر روز من 
مفهوم هر روز من 
به تو که هستی 
واقعا هستی 
مفهوم هر روز من 
مفهوم هر روز من 


بال هایی بر فراز ایتالیا
 بعضی وقتا کمی طول می‌کشه تا مفهوم یه کلمه ای رو که باهاش بازی شده رو درک کنیم. 
چیزی که الان مد نظره، اسم یه شرکت هواپیمایی خصوصی ایتالیاست که مقرش تو رمه، به نام Air one. 
در وحله اول به نظر اسمش انگلیسی میاد، اما اگه دقت کنید رو دم هواپیما های این شرکت عکس یه مرغ ماهی‌خوار رو می‌بینید که تو ایتالیایی بهش میگن Airone و اینجاست که متوجه میشید این کلمه یه معنای دوگانه  داره! 
این شرکت با اسم آلیآدریاتیکا (Aliadriatica) سال ۱۹۸۳ در شهر پسکارا (Pescara) تو ناحیه آبروتزو (Abruzzo) به منظور مدرسه آموزش پرواز تاسیس شد و کم کم به مرور در سال ۱۹۹۴ با خرید بوئینگ های ۷۳۷ شروع به جا به جایی مسافر در داخل ایتالیا و اروپا کرد و در سال ۲۰۰۵ هم اسمشو به Airone تغییر دارد. 
 اطلاعات کاملتر رو می‌تونید تو ویکی پیدا ببینید و یا یه سر به سایت رسمیش بزنید. 
گذشته ازاین، اسم Aliadriatica ، مثل اسم شرکت هواپیمایی دولتی ایتالیا، Alitalia، یه اسم مرکبه! Ali در واقع جمع Ala ، به معنی بال‌هاست! 
بال‌های آدریاتیک (دریای بین ایتالیا و یوگسلاوی) و بال‌های ایتالیا.  بال‌هایی بر فراز ایتالیا.  


آهنگ بسیار زیبایی از Laura Pausini
Laura Pausini - Non ho mai smesso   هرگز دست نکشیدم
.
Mi ritrovo qui su questo palcoscenico, di nuovo io
Mi ritrovi qui perché il tuo appuntamento adesso è uguale al mio
دوباره خودم را روی این صحنه می یابم
دوباره خودم را اینجا می یابم
زیرا حالا وعده ملاقات تو مثل من است
Hai visto il giorno della mia partenza
Nel mio ritorno c'è la tua poesia
Stare lontani è stata una esperienza, comunque sia
روز ترک گفتن مرا دیدی
در بازگشتم شعر تو هست
دور بودن تجربه ای بود اگرچه اینطور هست
Non ho mai smesso di amare te
Non ho mai tolto un pensiero a te
Non ho mai smesso
هرگز از دوست داشتنت دست نکشیدم
هرگز فکرم را از تو جدا نکردم
هرگز متوقفش نکردم
Ho cercato la bellezza e l'ho trovata in fondo alla semplicità
Ho cercato il mio passato perché me hanno detto che così si fa
به دنبال زیبایی گشتم و آنرا در نهایت سادگی یافتم
به دنبال گذشته ام گشتم زیرا به من گفتند که اینگونه انجام می شود
Cerchiamo tutti la strada del bene
E la troviamo nelle vite altrui
E questa notte adesso ci appartiene
همگی به دنبال راه خوبی ها هستیم
و آنرا در زندگی دیگران می یابیم
و حالا امشب متعلق به ماست
Non ho mai smesso di amare te
Non darei qualcosa che non c'è
E a modo mio (a modo mio)
So bene quanta fantasia ci vuole per partire
هرگز از دوست داشتنت دست نکشیدم
چیزی که وجود ندارد را نمی دهم
و به طریق خودم می دانم که چقدر تخیل لازم است تا بتوان ترک گفت
Si ritorna solo andando via
Di nuovo io (di nuovo io)
Di nuovo tu (di nuovo tu)
C'è chi si aspetta ad occhi aperti e non si perde più
Non perde più
تنها در حال رفتن می توان برگشت
دوباره من
دوباره تو
کسی هست که با چشمان باز منتظر باشد و دیگر گم نشود
Non ho mai smesso di amare te
Non ho mai tolto un pensiero a te
Non ho mai smesso
Io sono così
Mi hai chiesto torna, mentre erò già qui
هرگز از دوست داشتنت دست نکشیدم
هرگز فکرم را از تو جدا نکردم
هرگز متوقفش نکردم
من اینگونه ام
از من خواستی تا برگردم در حالی که همواره اینجا بودم


آهنگ بسیار زیبایی از Eros Romazzotti
Eros Ramazzotti – Rosa Nata Ieri  دیروز رُزا به دنیا آمد
E tu poi camminerai
mi dirai chi sei
Anche se la vita qui
non è più così
come la vorrei
و تو بالاخره راه خواهی رفت
به من خواهی گفت چه کسی هستی
حتی اگر زندگی اینجا
دیگر آنطور که مثل قبل می خواستمش نباشد
Ma tu forte crescerai
forse t'innamorerai
anche se l'amore qui
Non so più cos'è
e non è più lo stesso
اما تو بزرگ و قوی می شوی
شاید روزی عاشق شوی
حتی اگر دیگر ندانم
که اینجا عشق چیست
و دیگر عین قبل نباشد
Io lo so
Cosa c'è là fuori
Rosa nata ieri
se ti seguirò oh sì
Troverò mari ancora puri
dove vanno i fiumi
Che ritorneranno nel blu
come pioggia che disseta i nostri cuori
من این را می دانم
که آن بیرون چه چیزیست
دیروز رُزا به دنیا آمد
و اگر تو رو دنبال کنم، آری
دریاهای پاکی را خواهم یافت
جایی که رودها به آن می ریزند
که به آبی دریا برمی گردند
همچو بارانی که دلهایمان را آرام می کند
Ma tu donna poi sarai
quanta vita indietro avrai
Allora mi proteggerai
più fragile sarò
Ma sarò lo stesso
اما تو سپس به زنی تبدیل خواهی شد
و چندین زندگی را پشت سر خواهی گذاشت
و سپس مرا حمایت خواهی کرد چرا که شکستنی خواهم شد اما همان که بودم خواهم ماند
Io lo so
cosa c'è là fuori
Rosa nata ieri
se ti seguirò oh sì
Troverò mari ancora puri
dove vanno i fiumi
che ritorneranno nel blu
Come pioggia che disseta i nostri cuori
من این را می دانم
که آن بیرون چه چیزیست
دیروز رُزا به دنیا آمد
و اگر تو رو دنبال کنم، آری
دریاهای پاکی را خواهم یافت
جایی که رودها به آن می ریزند
که به آبی دریا برمی گردند
همچو بارانی که دلهایمان را آرام می کند
Ci sarà nel tuo futuro un'anima e sarà migliore
Rosa nata ieri
Ed avrai nuove speranze e sogni nuovamente
amore
در آینده تو روحی خواهد بود
و بهترین خواهد شد
دیروز رُزا به دنیا آمد
و دوباره امیدها و رویاهای جدیدی خواهی داشت عشق من
Io lo so cosa c'è là fuori
Rosa nata ieri
se ti seguirò oh sì
Troverò mari ancora puri
dove vanno i fiumi
che ritorneranno qua giù
من این را می دانم
که آن بیرون چه چیزیست
دیروز رُزا به دنیا آمد
و اگر تو رو دنبال کنم، آری
دریاهای پاکی را خواهم یافت
جایی که رودها به آن می ریزند
که به این پایین برمی گردند
Come pioggia che disseta i nostri cuori
lo so…
Rosa nata ieri
io lo so 
همچو باران که دلهایمان را آرام می کند
این را می دانم.
دیروز رُزا به دنیا آمد
من این را می دانم


آهنگ بسیار زیبایی از Andrea Bocelli 
 با تو عزیمت خواهم کرد Andrea Bocelli - Con te partirò
.
Quando sono solo
Sogno all'orizzonte
E mancan le parole
Si lo so che non c'è luce
In una stanza quando manca il sole
Se non ci sei tu con me, con me
وقتی که تنهایم
به سوی افق رویا می بینم
و کلمات از بیان آن قاصرند
آری، این را می دانم که در اتاقی که خورشید نیست، نوری هم نیست
اگر تو با من نباشی همینطور می شود
Su le finestre
Mostra a tutti il mio cuore
Che hai acceso
Chiudi dentro me
La luce che
Hai incontrato per strada
روی پنجره ها
به همه قلب مرا که افروختی نشان بده
درون من نوری که در خیابان به آن برخوردی را حبس کن
Con te partirò
Paesi che non ho mai
Veduto e vissuto con te
Adesso si lì vivrò
Con te partirò
Su navi per mari
Che io lo so
No no non esistono più
Con te io lì vivrò
با تو به کشورهایی که هیچوقت ندیدم و در آنها زندگی نکرده ام عزیمت خواهم کرد
اما حالا آری، آنجا زندگی خواهم کرد
با تو روی کشتی ها به سوی دریاهایی عزیمت خواهم کرد که می دانم که دیگر وجود ندارند
اما با تو آنجا زندگی خواهم کرد
Quando sei lontana
Sogna all'orizzonte
E mancan le parole
E io si lo so
Che sei con me, con me
Tu mia luna tu sei qui con me
Mio sole tu sei qui con me, con me
Con me, con me.
وقتی که تنهایی
به سوی افق رویا ببین
و کلمات از بیان آن قاصرند
و من می دانم که تو با من هستی
تو ای ماه من، تو اینجا با من هستی
تو ای خورشید من، تو اینجا با من هستی
Con te partirò
Paesi che non ho mai
Veduto e vissuto con te
Adesso sì lì vivrò
Con te partirò
Su navi per mari
Che io lo so
No no non esistono più
Con te io lì rivivrò
با تو به کشورهایی که هیچوقت ندیدم و در آنها زندگی نکرده ام عزیمت خواهم کرد
اما حالا آری، آنجا زندگی خواهم کرد
با تو روی کشتی ها به سوی دریاهایی عزیمت خواهم کرد که می دانم که دیگر وجود ندارند
اما با تو آنجا دوباره زندگی خواهم کرد
Con te partirò
Su navi per mari
Che io lo so
No no non esistono più
Con te io lì rivivrò
Con te partirò
Io con te
با تو روی کشتی ها به سوی دریاهایی عزیمت خواهم کرد که می دانم که دیگر وجود ندارند
اما با تو آنجا دوباره زندگی خواهم کرد
با تو عزیمت خواهم کرد
من با تو


مطالعه متون زبان اصل و تلاش برای فهم آن، یکی از راه های اساسی در بالا بردن شم زبانی» است.
متن زیر از مجموعه متون تافل انتخاب شده است.

In science, a theory is a reasonable explanation of observed events that are related. A theory often involves an imaginary model that helps scientists picture the way an observed event could be produced. A good example of this is found in the kinetic molecular theory, in which gases are pictured as being made up of many small particles that are in constant motion.

A useful theory, in addition to explaining past observations, helps to predict events that have not as yet been observed. After a theory has been publicized, scientists design experiments to test the theory. If observations confirm the scientist's predictions, the theory is supported. If observations do not confirm the predictions, the scientists must search further. There may be a fault in the experiment, or the theory may have to be revised or rejected.

Science involves imagination and creative thinking as well as collecting information and performing experiments. Facts by themselves are not science. As the mathematician Jules Henri Poincare said, "Science is built with facts just as a house is built with bricks, but a collection of facts cannot be called science any more than a pile of bricks can be called a house."

Most scientists start an investigation by finding out what other scientists have learned about a particular problem. After known facts have been gathered, the scientist comes to the part of the investigation that requires considerable imagination. Possible solutions to the problem are formulated. These possible solutions are called hypotheses. In a way, any hypothesis is a leap into the unknown. It extends the scientist's thinking beyond the known facts. The scientist plans experiments, performs calculations, and makes observations to test hypotheses. Without hypothesis, further investigation lacks purpose and direction. When hypotheses are confirmed, they are incorporated into theories.


مطالعه متون زبان اصل و تلاش برای فهم آن، یکی از راه های اساسی در بالا بردن شم زبانی» است.
متن زیر از مجموعه متون تافل انتخاب شده است.

Smoking is the term that is generally defined in context of inhaling tobacco when it is burnt. It is practiced in several forms, viz. Cigarette, Cigar, Hookahs, Bidi, vaporizers etc. It is a known fact since long times that smoking is injurious to health. This is even clearly embedded on the commercial packs containing cigarettes etc. But despite the warning there is no reduction in the sales of cigarettes in the society. On the contrary, an up rise in consumption of number of cigarettes has been noticed. Here cigarette smoking is emphasised; the reason being that it is the most common practice of inhaling tobacco smoke in the masses.

Everyone seems to be aware of the fact that smoking causes lung cancer. But it hardly matters to those who smoke. As the disease occurs after due course of time, it leads to a state of helplessness. By the time the disease is diagnosed it has already done sufficient damage to the lung tissues and other systemic organs of the body.

In a report published in the yare 2007 it was stated that about more than 4 million people die due to smoking. This statistics are proof enough to highlight the effects of smoking. Smoking regularly decreases the life span of an individual by 7-8 years. Current health report warns against the surge in premature death of individuals in the industrialised countries. Men are affected more as compared to women only due to the factor that they inhale more smoke as compared to their counter parts.

Smoking may lead to development of various cardiovascular diseases. These diseases are related to heart and the supplying blood vessels. Smoking affects the functioning of heart in various ways.

The foremost is that it paves way for the deposition of cholesterol in the arteries that supply blood to the heart. This leads to hampered supply of blood to the heart and results in various severe complications like a heart failure. Blockage to vessels also leads to decreased blood supply to extremities of the body, resulting in gangrene and organ dysfunction in the longer run. In a serious condition clots may be formed in the blood which may block the flow in the vessels supplying heart and brain. This may lead to severe consequences like paralysis or even death in some cases.

Another common medical condition is the difficulty in breathing which is known as Chronic Obstructive Pulmonary Disease. It can be defined as a syndrome, i.e. a group of disease. Obstruction in the airflow occurs in this condition which may lead to difficulty in breathing. Respiratory system is weakened due to damaged basic units which are alveoli. This may show up as breathlessness and chronic cough as the presenting symptoms. In some persons it also acts as the predisposing factor for Asthma.

Besides smokers are also at increased risk of developing high blood pressure which may result in hypertension. This disease involves various other organs of the body like kidney, liver and eyes. Decrease in the functioning of the kidney may lead to serious complications which occur due to accumulation of the waste products in the body. Similarly, a person affected by hypertension is in turn prone to develop cataracts and other visual problems like macular degeneration.

Smoking is more dangerous as it poses an equal threat to the passive smokers. They are the persons who don’t smoke actively but inhale it as released by an active smoker. ‘Smoking kills’ is the phrase enough to define the dangers of smoking.

 

 

https://censys.io/domain/samfuni.com

https://censys.io/domain/joystiick.com

https://censys.io/domain/ipnumberia.com

https://censys.io/domain/blaxsub.com


Gold
The beauty and rarity of gold, and the fact that it does not rust or tarnish, have made it highly valued throughout history. Pure gold is soft. It is generally hardened by alloying (mixing) it with copper
or silver. The gold content of these alloys is measured in carats. Pure gold is said to be 24 carats, whereas an alloy of equal parts of gold and, say, silver is said to be 12-carat gold. Eighteen-carat gold
is 18/24 pure gold; that is, 75 per cent gold. Mining and panning for gold Gold is found as a pure metal. It occurs either in the form of grains in sand or gravel, or as veins in rock. Very occasionally, much larger pieces are found on the surface. Piece Nowadays, most gold is obtained from mines. The rock is blasted out with explosives and then crushed by heavy machinery. The powdered rock is then treated with chemicals to extract the gold.
Grains of gold are found in the beds of some rivers or streams. This gold can be collected with a shallow metal pan in which the sand and water are carefully swirled around. The sand is washed over the edge while the gold, which is much heavier, sinks to the bottom. There is plenty of gold in the sea, but vast amounts of sea water would have to be treated to obtain even a little gold.  So far, no one has found a way of doing this cheaply.
(Oxford Children Encyclopedia 1992)


Of the Liberty of Thought and Discussion

THE time, it is to be hoped, is gone by when any defence 
would be necessary of the "liberty of the press" as one of the securities against corrupt or tyrannical government. No argument, we may suppose, can now be needed, against permitting a legislature or an executive, not identified in interest with the people, to prescribe opinions to them, and determine what doctrines or what arguments they shall be allowed to hear. This aspect of my the question, besides, has been so often and so triumphantly enforced by preceding writers, that it needs not be specially insisted on in this place. Though the law of England, on the subject of the press, is as servile to this day as it was in the time of the Tudors, there is little danger of its being actually put in force against political discussion, except during some temporary panic, when fear of insurrection drives ministers and judges from 
their propriety; and, speaking generally, it is not, in 28constitutional countries, to be apprehended that the 
government, whether completely responsible to the people or not, will often attempt to control the expression of opinion, except when in doing so it makes itself the 
organ of the general intolerance of the public.

یک دفتر بردارید و متونی را که در کانال میگذاریم در آن بنویسید و سپس ترجمه کنید. بعد از یک یا دو روز ترجمه متن را در کانال میگذاریم، اشتباهات خود را پیدا کنید و اصلاح نمایید. سعی کنید علت اشتباهتان را بیابید و در ذهن خود ثبت کنید.

دوستانی که ترم اول و دوم را گذرانده اند سعی کنند سازه ها» را مشخص کنند و با روش تدریس شده متن را تحلیل کنند.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها